مونه شعر کُردی:
یکی از اشعار بسیار معروف سواره «پیره هه ڵۆ» نام دارد البته در کنار این
شعر، شعر «شار» نیز شهرت فراوانی دارد. «پیره هه لو» از یکی از اشعار
الکساندر پوشکین شاعر و نویسندهٔ روسی سبک رومانتیسیسم الهام گرفته شده که
سواره آن را بازسرایی کرده است. فریدون خانلری اثری فارسی به نام عقاب در
همین معنا و مفهوم دارد. ولی در کوردی دو اثر با این خصوصیات وجود دارد که
یکی اثر ماموستا هژار موکریانی و دیگری اثر سواره به نام “پیر هه لو” (عقاب
پیر) است.
داستان در مورد عقابی پیر است که توانایی شکار جوانی رو از دست داده و
تقریبا از دنیا دست شسته است ولی یک چیز برای او سوال است که چرا آن زاغ که
به سن از پدر او نیز بزرگتر است چه طور این چنین جوان مانده است. به پیشش
می رود تا آن راز را بفهمد و از او سوال میکند. زاغ مردار خواری و راضی
بودن به پست زندگی کردن را راز عمر زیاد خود میداند و آن را به عقاب توصیه
میکند. ولی در نهایت عقاب مرگ را بر چنین زندگی ای ترجیح میدهد:
…
ئێسته بـۆ وا ڕه بـه ن و دامـاوم؟
من هه ڵـۆ چــاو له ده می قاڵاوم!
ساکـــه ئه و کاره وه هــا ساکاره
مه رگــه میوانی گـه دا و خونکاره
هـه وری ئاسمان بێ خه ڵاتم باشه
یا له شم خاشـــه بکێشــن باشه
گوتی وا ژینی درێژ پێشکه شی خۆت
گۆشتی مرداره وه بوو هه ر به شی خۆت
ژینی کورت و به هـه ڵۆیی مــردن
نه ک په نا بۆ قـه لی ڕووڕه ش بـردن
لای هـه ڵۆی به رزه فڕی به رزه مـژی
چۆن بژی خوشه نه وه ک چه نده بژی.
یکی دیگر از شعرهای زیبا و رمانتیک و در عین حال پر سر و صدای سواره شعر
«شهر» ایشان است. در این شعر نوستالوژیک شاعر سرخورده از محیط خشک و عبوس
شهری آرزوی بازگشت به محیط ده را در سر می پروراند. از شهر و سردی و بی
مهری و رنگ و نیرنگ شهری ها و به تعبیر جورج زیمل «توداری» زندگی شهری خسته
است و راه رهایی از این مشکلات را در بازگشت به روستا -که البته به نوعی
بازگشت به سنت ها نیز هست- می بیند.
گولم دلم پره له ده رد و کول
ده لیم بروم له شاره که ت
له شاره چاو له به ر چرای نیئون شه واره که ت
ده لیم به جامی ئاوی کانیاوی دییه که م
عیلاجی که م کولی دلی پرم
له ده ردی ئینتزاره که ت
ده لیم بروم له شاره که ت
له شاره چاو له به ر چرای نیئون شه واره که ت
وه ره ز بوو گیانی من له شارو هاره هاری ئه و
له روژی چلکنی نه خوش وتاو و یاوی شه و
برومه دی که مانگه شه و بزیته ناو بزه م
چلون بژیم له شاره که ت که پربه دل دژی گزه م
گولم دلم پره له ده رد و کول
ده لیم بروم له شاره که ت
له شاره که ت که ره مزی ئاسن و مه ناره یه
مه لی ئه وین غه واره یه
ئه وه ی که داره تیله مه زهه ر ی قه ناره یه
ژیان شه واره یه
گولم ! هه ریمی زونگ و زه ل
چلون ده بیته جاره گول
گولم دلم پره له ده رد و کول
ده لیم بروم له شاره که ت…
– نمونه شعر فارسی:
– جوی سبزینه:
من در آن معبد پاکیزهٔ صبح
من در آن خانهٔ اسفنجی سبز
کَفَش از سبزهٔ نورسته
سقفش از آبی دور
باد و بوی گل و نجوای هزاران برگ
من در آن فُصحت نور
گفته بودم که ترا دارم دوست
خانه ام وسعت یک چشم انداز
و تراونده در آن بوی تن تُرد بهار
در دلم حسرت جاری گشتن
روی یک شط بزرگ
دل تو عصمت یک غنچه، به هنگام شکفتن در باد
من در آن خانهٔ مهتاب
من در آن نورآباد
گفته بودم که ترا دارم دوست
دست من نسیمی که به زلفان تو می زد
عطر مهجور هزاران گل کوهستانی
و طبیعت همه در حنجرهٔ من می خواند
ای ز سرچشمهٔ چشمت جاری
جوی سبزینه
ای مرا آئینه
گفته ام من که ترا دارم دوست
باد چالاک و سبک روح
می ربود از لبم تردست
باد، کوه و گل و سبزه
رود با زمزمه اش جاوید
همه با هم سرمست
همه تکرار همی کردند
جوی سبزینه
ای مرا آئینه
گفته ام من که ترا دارم دوست.
– سواره از دیدگاه نویسندگان و شاعران:
شیرکو بیکس شاعر معروف کُرد در گفتگوی خود با مجله سروه که در شماره 688 این مجله منتشر شد، در خصوص سواره می گوید: “سواره ایلخانی زاده در شعر نو کُردی در ایران راهی تازه را در پیش گرفته است و به نظر من مهم ترین ویژگی شعر سواره در این است که بازگوکننده سخنان دگیران نبود، سایه این و آن نبود و تنها خودش بود”.