دانلود فایل صوتی هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی آذر ماه 1402 پادکست در 5قسمت

معرفی کتاب هزار خورشید تابان

کتاب هزار خورشید تابان نوشته ی خالد حسینی روایتگر مردم ستمدیده ی افغانستان است و به داستان زندگی دو زن در دوران اشغال این کشور توسط شوروی و استقرار حکومت طالبان می پردازد. این کتاب هفته ها در گروه پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار داشت.

رمان معروف هزار خورشید تابان (A thousand splendid suns) به زبان انگلیسی نوشته شده و به چندین زبان نیز ترجمه شده است. این رمان پس از رمان بی نظیر و محبوب بادبادک باز انتشار یافته و برای خالد حسینی موفقیت های چشمگیری را به ارمغان آورد.

خلاصه ی رمان هزار خورشید تابان:

این رمان با زندگی مریم شروع می شود. مریم دختری است که حرامزاده خطاب می شود و او را این گونه تحقیر می کنند. او به همراه مادرش در کلبه ای روستایی روزگار می گذراند در حالی که پدرش مردی بسیار ثروتمند است و به آن ها یاری نمی رساند و آن ها را ترک کرده است. مریم در پانزده سالگی ناخواسته با مردی بزرگسال و بداخلاق به نام رشید ازدواج می کند. خلاصه ی زندگی مریم در تحقیرها، توهین ها و کتک زدن هایی خلاصه می شود که شوهرش بر او روامی دارد.

در بخشی دیگر از کتاب با دختر کوچکی به نام لیلا آشنا می شوید که از همان ابتدا با پسری به نام طارق دوست است و بر اثر ماجراهای بسیاری از هم جدا می مانند. والدین لیلا هر دو در جنگ داخلی کابل کشته می شوند و لیلا کسی را دیگر ندارد و از طارق هم باردار است. او در چنین شرایطی توسط رشید که همان همسر مریم است از زیر آوار نجات پیدا می کند.

رمان هزار خورشید تابان از میانه ی روایت خود به داستان آشنایی مریم و لیلا می پردازد که در حقیقت هسته ی اصلی داستان محسوب می شود. البته ناگفته نماند که رشید با لیلا که دیگر بی کس و کار است ازدواج می کند و مریم و لیلا در حقیقت هووی هم هستند و هر دو توسط رشید مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و کتک می خورند و همین موضوع منجر به ایجاد ارتباط و صمیمیت میان شخصیت های اصلی داستان می شود.

درباره ی رمان هزار خورشید تابان:

خالد حسینی در این کتاب تلاش می کند تا زندگی زنانی را روایت کند که دیده نمی شوند اما در حقیقت همین زنان هستند که بیشترین آسیب را از جنگ، خشونت و جهل می بینند. این زنان هستند که قربانی جنگ و موشک می شوند و توسط حکومت طالبان به سخت ترین مجازات ها محکوم می شوند و هیچ حقی در زندگی ندارند.

نکوداشت های رمان هزار خورشید تابان:

- رمان حسینی، داستان از خود گذشتگی های لازم برای حفظ امید و خوشحالی، و قدرت عشق در غلبه بر ترس ها است. (New York Daily News)

- چیزی که این رمان را سرزنده و مهیج می کند، دید و دقت حسینی در تار و پود زندگی روزمره و توانایی اش در به تصویر کشیدن طیف وسیعی از احساسات انسانی است. (Los Angeles Times)

- یک موفقیت هنری دیگر با فروش بالا و تضمین شده، برای این نویسنده ی بی باک. (Kirkus Reviews)

افتخارات کتاب هزار خورشید تابان:

- برنده ی جایزه ی ملی کتاب انگلستان 2008
- 15 هفته جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز
- برنده ی جایزه ی بوک سنس (The Book Sense Book of the Year (BSBY سال 2008
- برنده ی تندیس بهترین کتاب سال 1386 برگزیده فروشندگان از دومین جایزه ادبی روزی روزگاری

جملات برگزیده ی رمان هزار خورشید تابان:

- مریم با لبخند قدری سرگشته و قدری سپاسگذار او را سفت در آغوش می گرفت، هرگز کسی او را این چنین نخواسته بود. عشق هرگز چنین صادقانه و صاف برایش معنا نشده بود.

- اما لیلا فقط به لب های طارق فکر می کرد و گرمای نفسش، عکس خودش در چشمان عسلی او. دو بار دیگر بعد از آن روز زیر درخت، او را بوسیده بود. طولانی تر و پر اشتیاق تر و البته به نظرش کمتر ناشیانه.

- چه باشکوه بود دانستن این که عشقش به این بچه تمام چیزهایی که درمورد انسان بودن حس می کرد، را از اهمیت می انداخت.


در بخشی از کتاب هزار خورشید تابان می خوانیم:

مهمان های عید هم آمدند. همه شان مرد بودند، دوستان رشید. در که می زدند مریم می دانست که باید به طبقه بالا برود و در را ببندد. آن ها چای می نوشیدند، دود راه می انداختند و گپ می زدند. رشید به مریم گفته بود تا زمانی که مهمان ها نرفتند از اتاقش بیرون نیاید.

برای مریم مهم نبود. درحقیقت، حتی خوشحال هم می شد که رشید روابط زناشویشان را مقدس می دانست و از ناموسش حمایت می کرد. او از این حمایت احساس شادی می کرد. برایش مهم و با ارزش بود.

رشید روز سوم و آخرین روز عید به دیدن دوستانش رفت، مریم که تمام شب حالت تهوع داشت برای خودش آب جوشاند و چایی سبز درست کرد و کمی هل خرد شده در آن ریخت. شروع کرد به تمیز کردن بازمانده های عید دیدنی شب قبل: فنجان های واژگون، پوست تخمه ها در میان تشک ها ریخته بود و اضافه های خوراک روی بشقاب ها خشک شده بود. مریم همین جور که ریخت و پاش های شب قبل را پاک می کرد با خود گفت چقدر مردها در تنبلی پُرتوانند.

نمی خواست به اتاق رشید برود. اما کار نظافت او را به آن جا کشاند از اتاق نشیمن شروع کرد بعد پله ها، راهروی بالا و سر آخر اتاق رشید. می دانست که برای اولین بار است که وارد اتاق او می شود. روی تخت نشست و احساس تجاوز به حریم دیگران به او دست داد.

دانلود فایل صوتی هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی آذر ماه 1402 پادکست در 5قسمت

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

طاها دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید