فرمت فایل:ورد{فایل ویرایشی} تعداد صفحات:60 صفحه
چکیده ای از متن:
مقدمه
وقتي متوجه باشيم قرآن كتاب هدايت بشريت است و جدايي از آن كتاب موجب هلاكت واقعي جامعه خواهد بود، و وقتي متوجه باشيم اين كتاب هدايت ما را به تدبّر در خودش دعوت نموده است، پس نمی توانيم با برخورد سطحي با اين كتاب مقدس هدايت لازمه را بهدست آوريم. میفرمايد: «اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ اَمْ عَلي قلوبٍ اَقْفالُها» يعني اگر توان تدبر در قرآن نداريدبر قلب هاي شما قفل خورده و امكان بصير شدن را از دست دادهايد، و نيز میفرمايد: «كتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اُولُو الْاَلْباب» اي پيامبر! قرآن كتاب پربركتي است كه ما آن را بهسوي تو نازل كرديم، تا در آياتش تدبّر شود و تا انديشمندان از آن متذكر كردند. در اين آيه خداوند قرآن را كتاب پربركتي معرفي میكند كه بايد در آيات آن تدبر كرد و اهل خرد از آن متذكر میشوند و هشدار باشهايي را دريافت میكنند. پس بايد تلاش كرد با تدبر و تأمل، مقصد قرآن را دريافت و تفسير قرآن جز همين فهم صحيح قرآن چيزي نيست، عمده آن است كه متوجه شويم ارتباط با قرآن در شرايط تفكر حاصل ميشود و اگر در جامعهاي خانهی تفكر ويران شود، ديگر خداوند از طريق قرآن با ما سخن نخواهد گفت.
از طرفي پيامبر میفرمايد: «فَاِذا الْتُبِسَتْ عَلَيْكُمْ الْفِتَنُ كَقِطْعِ اللَّيْلِ الْمُظْلَمِ فَعَلَيْكم بالْقُرانِ» هرگاه فتنهها همچون پارههاي شب ظلماني بر شما هجوم آوردند، به قرآن پناه آوريد و از تدبر در آن، راه را از چاه تشخيص دهيد و اين كار ممكن نيست مگر اينكه بتوانيم از آيات قرآن تفسير صحيح داشته باشيم.
بهترين راه تفسير قرآن: اگر بپذيريم قرآن نور است «وَ اَنْزَلْنا اِليكمُ نوراً مُبيناً» و تبيان كل شيء است و هرچيز را روشن میكند. «وَ اَنْزَلْنا عَليكَ الكتابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيْيءٍ» میپذيريم قرآن از غيرْ مستغني است و خودش خودش را روشن میكند و كافي است ما در آن تدبّر كنيم، چرا كه نمی شود كتابي كه براي هدايت مردم آمده، مبهم و غامض و غير قابل فهم باشد، زيرا براي مشاهده نورْ به نوري ديگر نياز نيست، البته بايد متوجه باشيم سنت پيامبر و اهل البيت بنابه فرمايش خود قرآن جزء قرآن هستند و رجوع به روايات ائمه در واقع كمك است تا باز از خود قرآن، قرآن را بفهميم، چنانچه اميرالمؤمنين در مورد قرآن میفرمايند: «يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلي بَعْضٍ» يعني قرآن برخي از آياتش به وسيله برخي ديگر سخن میگويند، و بعضي بر بعضي ديگر گواهي میدهند. و اساساً روش ائمه همان روش تفسير قرآن به قرآن بوده و در هيچ مورد از بيانات ايشان در زمينه تفسير آيات، از غير قرآن استعانت به عمل نيامده.
در تفسير موضوعي عملاً تفسير قرآن به قرآن را عميقتر خواهيم كرد و يك موضوع را در جاي، جاي قرآن جستجو میكنيم تا روشن شود قرآن در مورد اين موضوعِ خاص، مثل موضوع «هدايت» يا «كرامت» يا «ولايت» چه مسائلي را طرح فرموده است و اينجاست كه در تفسير موضوعي قرآن بايد با تعمق بيشتري وارد قرآن شد و حوصله زيادي را بكار برد.
كرامت در قرآن
قرآن كريم انسان را در قرآن به عنوان نوع كريم معرفي فرموده: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدم» يعني اين نوع انسان في نفسه كريم خلق شده و نيز میفرمايد: «اِقْرَأْ بِاسْمِ رَّبِّكَ الّذي خَلَقَ. خَلَقَ الْانْسانَ مِنْ عَلَقْ، اِقْرَأْ وَ ربُّك الْاَكْرَمُ. اَلَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمْ. عَلَّمَ الْانْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» در اين سوره به پيامبر میفرمايد: معلم اكرم درس میگويد، يعني درس كرامت میدهد، مثل اين است كه وقتي میگوئيم معلم طبيب درس میدهد، يعني درس پزشكي میدهد، اينجا هم يعني خدايي كه اكرم است، از راه قلم، تعليم كرامت میدهد وانسان را كريم میكند. خداوند كه اكرم است بعضي از انسانها را بدون واسطه به كرامت میرساند، مانند انبياء الهي، و بعضي ديگر را بواسطه انبياء به مقام والاي كرامت نائل میكند.
چکیده ای از متن:
مقدمه
وقتي متوجه باشيم قرآن كتاب هدايت بشريت است و جدايي از آن كتاب موجب هلاكت واقعي جامعه خواهد بود، و وقتي متوجه باشيم اين كتاب هدايت ما را به تدبّر در خودش دعوت نموده است، پس نمی توانيم با برخورد سطحي با اين كتاب مقدس هدايت لازمه را بهدست آوريم. میفرمايد: «اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ اَمْ عَلي قلوبٍ اَقْفالُها» يعني اگر توان تدبر در قرآن نداريدبر قلب هاي شما قفل خورده و امكان بصير شدن را از دست دادهايد، و نيز میفرمايد: «كتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اُولُو الْاَلْباب» اي پيامبر! قرآن كتاب پربركتي است كه ما آن را بهسوي تو نازل كرديم، تا در آياتش تدبّر شود و تا انديشمندان از آن متذكر كردند. در اين آيه خداوند قرآن را كتاب پربركتي معرفي میكند كه بايد در آيات آن تدبر كرد و اهل خرد از آن متذكر میشوند و هشدار باشهايي را دريافت میكنند. پس بايد تلاش كرد با تدبر و تأمل، مقصد قرآن را دريافت و تفسير قرآن جز همين فهم صحيح قرآن چيزي نيست، عمده آن است كه متوجه شويم ارتباط با قرآن در شرايط تفكر حاصل ميشود و اگر در جامعهاي خانهی تفكر ويران شود، ديگر خداوند از طريق قرآن با ما سخن نخواهد گفت.
از طرفي پيامبر میفرمايد: «فَاِذا الْتُبِسَتْ عَلَيْكُمْ الْفِتَنُ كَقِطْعِ اللَّيْلِ الْمُظْلَمِ فَعَلَيْكم بالْقُرانِ» هرگاه فتنهها همچون پارههاي شب ظلماني بر شما هجوم آوردند، به قرآن پناه آوريد و از تدبر در آن، راه را از چاه تشخيص دهيد و اين كار ممكن نيست مگر اينكه بتوانيم از آيات قرآن تفسير صحيح داشته باشيم.
بهترين راه تفسير قرآن: اگر بپذيريم قرآن نور است «وَ اَنْزَلْنا اِليكمُ نوراً مُبيناً» و تبيان كل شيء است و هرچيز را روشن میكند. «وَ اَنْزَلْنا عَليكَ الكتابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيْيءٍ» میپذيريم قرآن از غيرْ مستغني است و خودش خودش را روشن میكند و كافي است ما در آن تدبّر كنيم، چرا كه نمی شود كتابي كه براي هدايت مردم آمده، مبهم و غامض و غير قابل فهم باشد، زيرا براي مشاهده نورْ به نوري ديگر نياز نيست، البته بايد متوجه باشيم سنت پيامبر و اهل البيت بنابه فرمايش خود قرآن جزء قرآن هستند و رجوع به روايات ائمه در واقع كمك است تا باز از خود قرآن، قرآن را بفهميم، چنانچه اميرالمؤمنين در مورد قرآن میفرمايند: «يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلي بَعْضٍ» يعني قرآن برخي از آياتش به وسيله برخي ديگر سخن میگويند، و بعضي بر بعضي ديگر گواهي میدهند. و اساساً روش ائمه همان روش تفسير قرآن به قرآن بوده و در هيچ مورد از بيانات ايشان در زمينه تفسير آيات، از غير قرآن استعانت به عمل نيامده.
در تفسير موضوعي عملاً تفسير قرآن به قرآن را عميقتر خواهيم كرد و يك موضوع را در جاي، جاي قرآن جستجو میكنيم تا روشن شود قرآن در مورد اين موضوعِ خاص، مثل موضوع «هدايت» يا «كرامت» يا «ولايت» چه مسائلي را طرح فرموده است و اينجاست كه در تفسير موضوعي قرآن بايد با تعمق بيشتري وارد قرآن شد و حوصله زيادي را بكار برد.
كرامت در قرآن
قرآن كريم انسان را در قرآن به عنوان نوع كريم معرفي فرموده: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدم» يعني اين نوع انسان في نفسه كريم خلق شده و نيز میفرمايد: «اِقْرَأْ بِاسْمِ رَّبِّكَ الّذي خَلَقَ. خَلَقَ الْانْسانَ مِنْ عَلَقْ، اِقْرَأْ وَ ربُّك الْاَكْرَمُ. اَلَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمْ. عَلَّمَ الْانْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» در اين سوره به پيامبر میفرمايد: معلم اكرم درس میگويد، يعني درس كرامت میدهد، مثل اين است كه وقتي میگوئيم معلم طبيب درس میدهد، يعني درس پزشكي میدهد، اينجا هم يعني خدايي كه اكرم است، از راه قلم، تعليم كرامت میدهد وانسان را كريم میكند. خداوند كه اكرم است بعضي از انسانها را بدون واسطه به كرامت میرساند، مانند انبياء الهي، و بعضي ديگر را بواسطه انبياء به مقام والاي كرامت نائل میكند.